در روزهای اخیر مسأله راهپیمایی عظیم اربعین حسینی جدیدترین بهانه برنامهسازان صدا و سیما بود که یک بار دیگر دولت را هدف حمله خود قرار دهند. در ارتباط با این اتفاق تکراری باید به چند نکته اشاره کرد.
منتقدان صدا و سیما مدتهاست که در ملی بودن این رسانه ایجاد شک و شبهه جدی دارند. آنها رفتار یکسویه این مجموعه را منطبق با یک عمل ملی نمیدانند. اما به نظر میرسد حتی میشود یک قدم هم از این ارزیابی جلوتر رفت و این گونه قضاوت کرد که صدا و سیما حتی یک «رسانه» هم نیست چه برسد به اینکه ملی باشد یا نباشد. در واقع صدا و سیما در ماهیت و عملکرد خود خصوصاً طی سالهای گذشته تبدیل به چیزی شبیه ارگان یک حزب سیاسی شده که فقط در لباس یک رسانه عمل میکند. ترکیب مدیران، برنامهسازان و تصمیمگیران این مجموعه و رویکردهای آن به روشنی نشان از یک ماهیت حزبی و جریانی دارد نه یک ماهیت رسانهای.
ذیل همین ماهیت سیاسی است که در فقره اخیر انتقاد به عملکرد دولت در راهپیمایی اربعین مانند تمام مقاطع قبلی تلاش میشود تا تنها یک مقصر به مخاطب معرفی شود و آن هم دولت است. صدا و سیما متأسفانه نه تنها اصرار دارد که کل واقعیت را نشان مخاطب خود ندهد بلکه در ماهیت و واقعیت قسمتی که نمایش میدهد هم در بسیاری از موارد تحریف و تقطیع دیده میشود. در مورد راهپیمایی اربعین قطعاً نهادهایی مانند دولت یا شهرداری تهران دارای نقص عملکرد بودهاند اما با همین قطعیت میتوان گفت که قسمتهای مثبت زیادی در کار آنها وجود داشته که صدا و سیما از به تصویر کشیدن آن سر باز زده است و این گونه تنها قسمتی از واقعیت، یعنی عملکردهای انتقاد برانگیز دولت را نشان داده. مضاف بر آن در بیان همان نارساییها هم شاهد غلو یا طرح مسائل غیر واقعی هستیم.
در ازای این موضع صدا و سیما نسبت به دولت شاهد موضعی جانبدارانه از دیگر نهادهای کشور که دخیل در اموری چون راهپیمایی اربعین هستند، میباشیم. به طوری که به شکل واضح کوشش شده تا نقش مجموعههایی چون آستان قدس رضوی پررنگ و برجسته شود. با توجه به ساخت و صفبندیهای خاص سیاسی در کشور ما پر واضح است که صدا و سیما برای خود نقش ستاد تبلیغات و پشتیبانی یک جریان را قائل است.
اشتباه راهبردی و مهم گردانندگان صدا و سیما آن است که گمان میکنند در میان افکار عمومی جامعه مفهوم دولت حسن روحانی با کل حاکمیت دو مفهوم جداست و زدن یکی روی دیگری تأثیر نخواهد داشت. این واقعیت بارها و بارها گفته شده اما تاکنون در حلقه تصمیمگیران و مدیران صدا و سیما تأثیری نداشته که این معضل میتواند ناشی از بسته بودن این حلقه چند لایه باشد. حلقهای که تقریباً تمام آن از درون جریانهای سیاسی به پستهای مدیریتی صدا و سیما کوچ کردهاند. از چنین مجموعه مدیریتی که حیات خویش را در میان یک جریان سیاسی خاص آغاز کرده و همگام با مبارزات و تلاشهای این جریان برای پیروزی بر رقیب رشد و نمو یافته نمیتوان انتظار نگاهی ملی داشت. اما این وضعیت روز به روز خطرات بیشتری را متوجه نظام و کشور میکند و در این مهم نمیتوان شک کرد که هر ضربهای که به ریشه دولت زده میشود همزمان ریشههای نظام را خراش میدهد.
بی شک نه عملکرد دولت آقای روحانی و نه هیچ دولت و جناح دیگری نمیتواند خالی از اشکال و نقد باشد. مسأله اساسی در نقد درست دیدن سهم نهادهای مختلف در شرایط و توجه به مجموعه عملکرد هر کدام از نهادهاست. از این منظر رفتاری که صدا و سیما در قبال دولت روحانی دارد را نمیتوان یک نقد منصفانه دانست چرا که از یک سو سهم بقیه ارگانها و از سوی دیگر نقاط قوت همین دولت در تصویرسازی که صورت میگیرد حذف میشود و به نظر هم میرسد این حذف عامدانه و آگاهانه باشد.
اضافه بر اینها بارها دیدهایم که در نقدها علیه دولت مواردی تحریف شده و یا بی اساس مطرح میگردد که این خود مشکلی بزرگتر است که بیش از پیش انصاف صدا و سیما را در این خصوص زیر سؤال میبرد. در نهایت باید متذکر شد که در روند کار صدا و سیما با این سبک و سیاق نمیتوان هیچ طرف برنده و پیروزی را متصور بود. نقد غیرمنصفانه، تخریب آگاهانه و تحریف مغرضانه در نهایت دولتی ضربه خورده، خسته و از کارافتاده، جامعهای بی اعتماد و شک آلود و در نهایت رسانهای بی اعتبار که مرجعیت قابل قبولی در میان مردم ندارد را بر جای خواهد گذاشت. بی شک این خودزنی آشکار تنها به نفع یک جریان است آنها که ویرانی ایران را طلب میکنند.
منبع: ايران